ذهنی پر از جواب های بیهوده و سوالهایی گنگ. من مجتبی احمدیان فرزند فلان متولد از فلان   ش.شناسنامه فلان و الخ.

نوشتنم گاه از سر شوق است گاه نامیدی . گاهی هم پوچی. البته آخری بیشتر.

دنیا را میبینم اما درک نمی کنم. زندگی را هم. دوست داشتن را تعلق معنی میکنم. 

اشعار سهراب را کلمه کلمه میخوانم. حتی اگر جبر محیطی هم در کار باشد ترجیح میدهم خیال کنم ازادم. آزاد ... آزادی را هم نمی دانم.اگر اختیار داشتم عدم را ترجیح میدادم.هنوز هم معتقدم یکی از راه های حل کردن مسئله پاک کردن صورت است. 

دست آخر اینکه من گم شده ام در این هیاهو.

م.احمد